خودم تک و تنها دختر بختیاری هستم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

السلام علیک یا اباصالح المهدی

21 مهر 1396 توسط ظفري

یک شب جمعه جایتان خالی
خواب دیدم که پر درآوردم

دست در دست آسمان رفتم
کف العباس سر درآوردم

آن طرف سمت نخل ها دیدم
دسته دسته هر آن چه گنجشک است…

خسته از بال و پر زدن، تشنه
دور میدان کوچک مشک است

تشنه بودم ولی در آن لحظه
خواستم تا کمی ثواب کنم

خواستم جیک جیک آن ها را
هم نوا با صدای آب کنم

دست بردم به زیر مشک ولی
ناگهان باد و خاک و طوفان شد

ابرهای سیاه…باران…بعد…
مشک بی چاره تیر باران شد

هم زمان رعد و برق های مهیب
سوی گل های بی زبان رفتند

بعد گنجشک های آواره
پر زدند و به آسمان رفتند

سحر از جا پریدم و دیدم
سخت از روی تخت افتادم

چشم ها یم چقدر تار شدند
بال ها را به آسمان دادم

دست هایم عجیب می لرزند
ننویسم چه بر سرم آمد

فقط این را بگویم آن لحظه
خوب شد زود مادرم آمد
شاعر: مجید تال
به کانال زیر بد نیست سر بزنید:
@Mohamadrezahadadpour

مطلب قبلی
مطلب بعدی

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
دلتنگی ها و اشعار کوتاه هم سروده خودم و هم شعرهایی از شاعران دیگر
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رسانه های اجتماعی وکارکرد آن درگسترش فرهنگ عاشورا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب
  • Atom: مطالب
  • RDF: مطالب
  • RSS 0.92: مطالب
  • _sitemap: مطالب
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس